سناریو گربه وحشی من

بایه پسر که چشم و موهای مشکی داشت روبه رو شد

چیفیو:ا/ت کیه🤨
ا/ت:نمی‌شناسم بیاخودت ببین

اندر ذهن ا/ت

وای این پسره چه قد بلند و خوش تیپه چقدر دوست دارم به موهاش دست بزنم وایسا من چی دارم میگم ا/ت آروم باش

ا/ت:چیفیو یه لحظه بیا
چیفیو:بله ا/ت
ا/ت:میگما این پسره کیه🤨
چیفیو:آها راستی ا/ت این دوست من باجیه

از زبان راوی:

ا/ت یه نگاه به باجی انداخت و گونه هاش سرخ شد و پشت چیفیو قایم شد

باجی:هی چیفیو تو چرا به من نگفتی خواهر داری😑😑😒
چیفیو:ببخشید باجی سان یادم نبود باجی سان این خواهر من ا/ت هست☺️

از زبان راوی:

باجی یک نگاه به ا/ت انداخت و گفت......


ببخشید بد شد😢
دیدگاه ها (۷)

سناریو گربه وحشی من

سناریو گربه وحشی من

سناریو گربه وحشی من

سناریو گربه وحشی من

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

مرگ بی پایان پارت ۲۹

پارت ۲۵ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط